بعضی از ادما خیلی عجیب و غریب هستند کارو زندگی خودشان را ول می کنند و صبح تا شب زاغ سیاه مردم را چوبمی زنند .بعضی هم کارو زندگی شان را ول نمی کنند چون کارو زندگیشان شده همین فضولی کردن و امار گرفتن و دخالت کردن ودست بردن به حریم خصوصی مردم _به حریم کسانی که، ان فضول باشی ها،یا ادعا می کنن چون دوسشان دارند اینجوری از انها محافظت(؟!)می کنند یاچون شاید در گذشته(و یا در اینده؟!!!!)دوسشان داشتند (ویا خواهند داشت !!)_ کاش کمی فکر کنند وبفهمند که با این کارها فقط روح و ناخداگاه خودشان را پست وبی ارزش وحقیر صفت می کنند وکم کم دیگر نمی شود انها را بعضی «آدمها» خطاب کرد!
پ.ن:وای به حال روزی که طرف نه تنها دوستت نداشته باشد بلکه با تو کینه ودشمنی هم داشته باشد!
عشق و نفرت . ...
افسوس آناهیتا جوون نمی دونم چه سودی میبرن
آههههههههههههههههه! ممنون بابت همدردیت
- سلام
- دوست داشتن با تنفر نسبتی نداره! این عاشق بودن که فاصله اش با تنفر یک لحظه است. اگه عاشق شده باشی می فهمی که در کثری از ثانیه میتونی متنفر بشی
- بعضی وقتها زاغ سیاه مردم رو چوب زدن برای ملت یک تفریحه! حتی بدشون نمیاد خودشون هم بشوند موضوع تفریح!!
سلام آناهیت جان
ممنون که سر زدی بهم
به نظرم وقتی یکی باهات دشمنی داشته باشه عقده هاشو یه جور دیگه خالی میکنه سره آدم تا اینکه یه نفر در ظاهر خوبه ولی خدا نکنه .....
سلام
وب زیبایی داری.
اگه خواستین به منم سر بزنید خوشحال میشم.
تو هم منو بذار برو اما بدون رسمش نبود
جز تو آخه کی رو دارم دلیل رفتنت چی بود.
سلام.
خب این موضوعات کوچیک میتونه اثرات خیلی بد بزرگی رو به همراه بیاره.
خوب و خوش باشی و سر فرصت سری هم به من بزن.
بیزارم ازسیاهی ادم های این چامعه متروکه...
این بار واقعا حق با اناهیت است.
سلام آناهیتا جان خوبی؟
نوشتت من و توی فکر برد اما برداشت جالبی نداشتم.
باید با هم بحث کنیم.
من آپم
موفق باشی دوست من
سلام آناهیتا جان خوبی؟
من آپم
منتظرتم عزیزم
راستی چرا کم پیدایی؟
موفق باشی
هنگام پاییز
زیر یک درخت ... مردم
برگهایش مرا پوشاند
و هزاران قلب یک درخت
گورستان ... قلب من شد.
آمد ، به طعنه کرد سلامی و گفت : مرد
گفتم : که ؟ گفت : آنکه دلت را به من سپرد
وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
تابوت عشق من ، به کف نور ، می سپرد .
یک ساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
فریاد کشید : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمی زنی ؟
گفتم : نشنیدی ؟ .... برو .
.....ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن
سرود زندگی سر کن دلم تنگه ... دلم تنگه
بخواب ، ای دختر نازم بروی سینه ی بازم
که همچون سینه ی سازم همه ش سنگه... همه ش سنگه
نشسته برف بر مویم شکسته صفحه ی رویم
خدایا ! با چه کس گویم که سر تا پای این دنیا
همه ش ننگه ... همه ش رنگه
سلام عزیزم
امیدوارم که همیشه موفق و سربلند باشی
خیلی وب جالبی داری
درست مثل خودت !!!
به من هم سربزن
اگه با تبادل لینک موافق بودی لینکم کن و نظر بده تا من هم لینکت کنم
به امید روزی که اقام بیاد ...
التماس دعا
آره...
و چقدر زیادن آدم هایی که دل تو دلشون نیست تا بتونن وارد حریم خصوصیه بقیه بشن...
به طور عجیبی هم اطلاع رسانیه قوی دارن...
قرار نیست پیدات بشه ؟
خبری بده از خودت
دلتنگیم
هو
سلام
یه لحظه خندم گرفت
میدونی برا اینکه تو این بازار نباشم با دوستای صمیمی خودم عهد کردیم که هیچوقت جز خودمون از کسی صحبت نکنیم و
هر کی حرف دیگریو زد با اغماض باهاش برخورد کردیم حالا همه ی مردم خوب و دوس داشتنی هستند هر چند نگاخشون دوستانه نیست!
هر کی هم هرچی میخواد درموردمون فکر کنه یا چیزی بگه آزاد است!
salam khobin webloge besyar jalebi darin ye kalam 20e 20in mamnoneton misham be manam sari bezanin nazareton rajee be link kardan chiye
سلام آناهیتا ی عزیز. خوبی؟
خیلی وقته ازت خبر ندارم. الان که اومدم و وبلاگتو خاموش و سرد دیدم٬ حالم گرفته شد. آخه چرا؟
امیدوارم هر چه زود تر برگردی عزیزم.
موفق باشی
کجایی عزیز؟؟
روح ناخود آگاه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند
که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند
عیدتون مبارک
سلام خوبی؟
آناهیتا ی عزیز ! میدونم که نیستی ولی بدان که دوستات به یادت هستن
شبلی گفت: آن خواهم که نخواهم
شیخ ابوالحسن خرقانی بگفت: آنهم خواستی
عالی وزیبااست